دنیای تیره من
خـــــدایــــــا . . . ♥ســــاز♥بــــا نــــوایــــش خــــوش اســـت . . . پـــس چــــــرامـــن مــــــی زنــــــــم . . . و کســـی نـــمـــی رقصــــــد . . .
زن جنــس عجـــیبــی اسـتـــــ ! چــشمــ هــایــش را کــه مــی بنــدی ، دیــد دلــش بــیشتــر مــی شــود... دلــش را کــه مــی شــکنــی ، باران لــطـافتـــ از چــشمــ هــایش ســرازیــر... انــگار درسـتــــ شــده تــا... روی عـشـق را کــم کــند... این روزها بُرد با کسی ست که بی رحم باشد از دلتــــ که مایه بگذاری
تمام روزهایی که سرگرمیت بودم زندگیم بودی
جـُـدا کـہ شــدیــمـ ؛ تــ♥ــو دل شِــکســـتـہ اے ؛ یــک حــرف کـہ مُـــہـمـ نیســت
"<embed type="application/x-shockwave-flash" name="صنعت برهنگی" src="http://www.jeem.ir/files/video/player/kh_vplayer_v3.swf" width="450" height="300" allowscriptaccess="always" allowfullscreen="true" flashvars="file=http://www.jeem.ir/archive/1382179256.flv&playlist=bottom&playlistsize=2&skin=http://www.jeem.ir/files/video/player/kh_svplayer_v3.fkh&plugins=sharing&sharing.code=<embed type='application/x-shockwave-flash' id='vPlayer19988' name='vPlayer19988' src='http://www.jeem.ir/files
نیمه شب بود که درهای اجابت وا شد یوسف گمشده ی دخترکی پیدا شد آن که همراه سخن هاش همه لکنت بود چون که چشمش به پدر خورد زبانش وا شد چون که عطر پدرش را به خرابه حس کرد یا علی گفت و به صد رنج ز جایش پا شد هاتفی داد ندا چشم تو روشن خانم! آن که می گفت نداری تو پدر رسوا شد رفت و تا روز جزا بهر تسلّای یتیم شام، بدنام ترین نقطه ی این دنیا شدپ سوره ی کوثر این قافله را دق دادند باز هم زینب غمدیده ی ما تنها شد قابل توجه بعضی ها که فراموش کردند یه روزی باید بمیرند..!! بعضی ازدختـــــرکان...!!
من به قلبم افتخار می کنم با آن بازی شد ! زخمی شد ! به آن خیانت شد ! سوخت و شکست ! ما اشک را ز پاکی مادر گرفته ایم این زندگی ز چشمه ی کوثر گرفته ایم اذن ورود ما به بهشت خداست اشک ما از بهشت هدیه فراتر گرفته ایم اشک غم حسین بُود، خود بهشت ساز ما بعد روضه زندگی از سر گرفته ایم آنکه شنید نام حسین و نریخت اشک دوری از او به امر پیمبر گرفته ایم ما در کفن ز تربت او نور می بریم رزق سفر ز خاک همین در گرفته ایم ما بی حسین پست ترینِ خلایقیم با نام اوست رتبه ی برتر گرفته ایم ما در میان روضه ی او تحت قُبه ایم حاجات خود به روضه مکرر گرفته ایم تا آب می خوریم صدا می زنیم حسین این امر از سکینه ی اطهر گرفته ایم
من اگر نقاش بودم كربلا را ميكشيدم روزی که من نباشم ایـטּ روز هآ هـم خوش حآلـم هم غمگیـטּ .. سَــلامتـــــــے در ســـرزمیـن مـن کسے بـوسهـ بــلد نیستـــ.. بزرگتـــــــــــرین هدیه ایی بـدتـریـن نـوعِ کـلـافـه گـی ایـن اسـت کـه دیـر شـده هٍــــی آدم ها...
من یک دخترم!
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) اِتَّقُوا اللَّهَ واعدِلُوا بَینَ أولادِکم کَما تُحِبُّونَ أن یَبُرُّوکُم از خدا بترسید و میان فرزندان خود بعدالت رفتار کنید همان طور که میخواهید با شما بنیکى رفتار کنند. ?
خیلی مواظب باش!!! اگه باشنیدن صداش دلت لرزید… اگه از بدی هاش فرار نکردی و موندی… دیگه تمومه…!!! اون شده همه ی دنیـــــــــــــــــــات
رفتم نشستم کنارش گفتم : برای چی نمیری گـُلات رو بفروشی ؟ در قحطی تــــــــــو
●● شـَب ِ عـَروسے کـت و شـَلوار ِ سیــآهش رآ بـﮧ او بپـُوشــآטּ
●● رنـگ ِ سیــآه بـﮧ مـَـرد ِ مـَـטּ خـیلے مے آیـَد
●● بـَند ِ کـِروآتـش رآ خـُـودت سـِفت کـُـטּ
●● ایــטּ کــآر رآ دوسـت دآرد
●● وقـتے دستــآنت رآ مے گیــرد
●● خـُـودت رآ در آغـُـوش ِ او بے انـدآز
●● بــآ ایــטּ کــآر احســآس ِ آرآمـِش مے کــُند
●● زَحمـَت ِ تــآج ِ عـَروس رآ نــَکش
●● سـَلیقـﮧ اش رآ خـُـوب مے دآنـَم ، بـَرآیت گـِرفتـﮧ اسـت
●● خـُلآصـﮧ کـُنم غـَریبـﮧ
●● جـآטּ ِ تـُـو و جـآטּ ِ مـَـرد ِ مـَـטּ ...
@...اونایی که دوسشون دارم ....
یادت هست ؟! لبخند میزدی
خنده هایی که همیشه دوست داشتم !
خنده هایی که مرا عاشق تر می کر د
گاهی از شدتش اشک در چشمان قشنگت حلقه می زد
می گفتم و تو باز می خندیدی . . .
از ته دل ، بلند
یادت هست ؟!
تو عاشق شیرین زبانی ام بودی و من عاشق خنده هایت
هــَـر دو بـہ یــک اِحساس رِســـیدیــمـ !
تــ♥ــو بـہ فــراغــت ؛
مــלּ بـہ فــراقــت ؛
مــלּ نیـــز دِلــشِــکستـہ اَمـ ...
کنــارشـــ مــي نــشيـنی وبــا چـــند آيــهـــ قــرآنـــ محــرمــش مـي شــوی…
و مــن…!
مــن ِ آشــنا بــا يـکـــ دنـــيا عشــق و حســرتـــ بـــه "او"… نــآ محرمـ✘ــَم…!!!!
آری از پشت کوه آمده ام !!!
چه میدانستم این ور کوه باید برای ثروت حرام خورد
برای عشق خیانت کرد
برای خوب دیده شدن دیگری را بد نشان داد
برای به عرش رسیدن دیگری را به فرش کشاند
وقتی هم با تمام سادگی دلیلش را می پرسم
می گویند: از پشت کوه آمده...
ترجیح میدهم به پشت کوه برگردم
و تنها دغدغه ام سالم برگرداندن گوسفندان از دست گرگها باشد !
تا اینکه این ور کوه باشم و گرگ...
هر چقدر میتوانند بــــــــد حجابی بکنند.!!
لباس تنــــگ و بـــــد نما بپوشــــند و بقول خودشان..
اگـــه تیــپ نزنیم اْفـــته کــــــلاس داره برامـــــون..!!
.
.
اون آقا پســــر هایی که میــــــگن..!!
یه جـــــون باید در دانشـــــگاه دوست د خ ت ر !! داشته باشه..!!
و بقـــول خودشان ما جـــــوانایم فعلا بی خیال محــــرم و نامحــرم..!!
.
.
اون عـــروس خانومی که کــــــراهت دارد یک تکــــه پارچه روی صورتش بندازه
که نکنه آرایـــــش یک میـــــلیون تومنیش خـــراب بشه..!!
و اینچــــنین خودش رو به همه نـــــشون میده..!!
.
.
اون خانوم هایی که به بــــــهانه تفـــــریح بی خیال محرم و نامحرم میشوند..!!
و اینگونه تــــــفریح میــــــکنند..!!
.
.
اون خانــــــوم هایی که با آرایــــش و لبـــــاس تنگ عکس هایشان را..
در شبکه های اجتماعی به نمایــــــش میگذارند..!!
و میگویند بــــذار خوش باشیم که دنــــیا دو روزه..!!
.
.
هـــــــمه اینـــــها بداننــــد کــــه..!!
این خوشــــی ها یک روزی تـــــــموم میشن..!!
ایــــــنها باید بدانـــــــــند که..!!
یک روزی اینجوری روی سنگ غسالخانه آنها را غــــسل میــــت میدهند..!
.
پـــــس از یاد نبــــــریم که یک روزی ما را در قـــــبر خواهند گذاشت و دیـــــگر..
هیچ راه بازگـــشتی برای تـــــــــوبه وجــــــود ندارد..!؟
2 کـــــــلام حـــــــــــــرف حســــــاب..!!
ایــــن ها از مـــــــــن و شمـــــــــــا پْــــــــر میشونـــــد...؟!
.
یـــــــــــــــادت نـــــــــــــره...
اگه یـــــــادت رفت بدان همیشه یکی خیلی بــــــــیادتــــــه خیلی..!!جـــــنــــــــاب{عــــــزرائــــــیل}را میگـــــــوئیم...
اما به طریقی هنوز کار می کند . . . !
اما نوشته هاتو میخونه
تا از درونت با خبر بشه
و زیرش نظر میده نه واسه اینکه خوشش اومده
واسه اینکه بهت بفهمونه كه تنها نیستی...!!!
يك بياباלּ لالـﮧ ے سرخ نينوا را ميكشيدم
دشتے از گلهاے پرپر نقشے از حلقوم و خنجر
نقشے از عباس حيدر اشكے از طفلاלּ زينب
منظر نور ولايت كربلا را ميكشيدم
يا اباعبداللـﮧ
نه آسمان اخم می کند
نه رنگ ماه می پرد
نه پرندگان رویای پرواز را فراموش خواهند کرد
دریا همچنان ساحل را در آغـ وش خواهد گرفت
روزی که من نباشم
نه فصلها از تکرار می ایستند
نه دروغها از زایش
نه بوته های رز رنگ عوض خواهند کرد
و نه خداوندگاری تازه پوسیدگی ایمان را جلا خواهد داد
روزی که من نباشم
هیچ اتفاق عجیبی رخ نخواهد داد
اما دیگر...
چون من هیچ کس تو را دوست نخواهد داشت...
هرگز...
می دانم باور نمی کنی
کمی صبر کن
تا روزی که من دیگر نباشم...
نمـﮯ فهمم .. خودم هم حآلـم رآ نمـﮯ فهمم ! ..
گآهــﮯ قنـב בر בلـم آبــــ مـﮯ شوב ؛
و روحم بہ آسماטּ هآ پـر مـﮯ کشـב ..
گآهــﮯ تنهآ בلـم اتآقـﮯ میخوآهـב تآریـڪـ و سوتــــ و ڪور ..
ڪه بنشینم گوشہ ڪنـآرش ،
و ثآنـیہ بہ ثآنـیہ ام رآ هم آغـوش غـم شوم ..
نمیـבآنم ! ..
تنهآ چیز ﮮ ڪه میـבآنم ایـטּ استــــ ڪه ؛
ایـטּ روزهآ בلـم بــچہ مـﮯ شوב ..
בمـﮯ میخنـבב בمـﮯمیگریـב و پآ بہ زمیـטּ مـﮯ ڪوبـב ،
בمـﮯ بهآنہ هآﮮ ڪودڪآنہ میگیـرב ! ..
{בل ڪوچـڪـ مـטּ} آرام بآش ! ..
خوבم هوآیتــــ را בآرم !
سَـلامتــــے
سَلامتــے
همـہ اونــایے ڪـہ
ڪنــــارґ هســتـטּ امـّــا
ســـراغـــے ازґ نمے گیــرטּ
تنہـــا تنہـــا بــہ یــہ دَلیــل
یـــــــــہ دلــیــــــل
چـوטּ مُردґ
آره مـَـטּ مُــردґ
مـُــردґ بـَـــراشــوטּ...
اینجــا مثــل آلمـــآن پـل عشــق نـدارد
از گـُل رز هــلندے هـم خبــرے نیستــ..
اینجــآ عشــق یعنے اینکهـ بخـــآطر چشــم هآے دور و بَـرتــ
معشــوقتـ را فقـــط از پشتـــ گوشـے
بـ.ـو.سیدهـ بـآشے....!
که می توان به کســــــــــی داد ، زمان است...
هنگامیکه برای یک نفــــــــــــــــــر وقت میذاری ..
قسمتی از زندگیــــــــــــــــــت را به او دادی ....
که باز پس نمیــــــــــــگیری ...
ҳ دقت کنیــــــــــــم که داریم واسه کی وقت میزاریم ҳ
و نـمـی دانـی خـودت را کـجـا گـذاشـتـه ای ... ،
تـویِ کـدام خـاطـره ... ؟
پُـشـتِ کـدام دلـتـنـگـی ... ؟
باور کنیــــد می خواهــــم از شمــــا دورترین بمانــم...
نــــزدیک کـــه می شوید،
ســــردی ِ عاطفــــه هایتـــان،
وجـــــودم را می لرزاند...
... محـــــضٍ رضای ِ خــــدا...
دور بمــــــانـــید...!
مرا پريشاني موهــــــايت نـــــه !!!
مرا تـــه ريـــش خستـــه ات ديوانـــه ميكند...!!!
تو چنان زيبا شدهاي میان شعرهایم ،
که گمان نکنم خودت هم بداني
اين که داري ميخوانيش ،
خود تويي ...
گفتم : بخرم که چی ؟ تا دیروز می خریدم برای عشقم امروز فهمیدم باید فراموشش کنم...! اشکاشو که پاک کرد ، یه گـل بهم داد گفت :بگیر باید از نو شروع کرد
تو بدون عشقت ، من بدون خواهرم
چه دل خوشی دارند
بیهوده می آیند و می روند ...!
این نفسهای من..
دلم،دلي را ميخواهد که برايش دل باشد
عشق باشد،مهر باشد
دلم تنها يک دل ميخواهد
همين
صوفي به ره عشق صفا بايد کرد
عهدي که نموده اي وفا بايد کرد
تا خويشتن به وصل جانان نرسي
خود را به ره دوست فنا بايد کرد
وقتي گريستم، گفتند: کودک است
وقتي خنديدم، گفتند: ديوانه است
وقتي خواستم به سراغ عشق بروم، گفتند: خرافاتي است
وقتي عشق را ياد گرفتم، گفتند: گناه است
و حالا که ساکت شده ام، مي گويند: عاشق است
به زندگي ام پوزخند نزن
روزي کسي رو داشتم که با تمام وجود صدام ميکرد
عشقم
ما گول خورديم وقتي گفتند
سلام سلامتي مي آورد
ما ازهمان روز که به عشق گفتيم”سلام”تا به امروز تب کرده ايم!
چه سلامي؟چه عليکي؟ما جوابي هم از عشق نگرفتيم
خيلي دلم واسه خودم سوخت وقتي جواب همه احساس وعشقم شديه جمله ک کوبيدتوصورتم
مگه چيزي بين مابوده
از روزي که به تو آموخته اند
بيماري “عشق” از “وبا” خطرناک تر است
احساسم را با آب معدني مي شويم و قلبم را روزي سه بار
ضدعفوني مي کنم
پس جاي نگراني نيست
اگر بتواني ديگري را همانطور که هست بپذيري و هنوز عاشقش باشي
عشق تو واقعي است
چگونه خيانت ميکنند
چگونه کنار ديگري به ارامش ميرسند
من بالشم را که عوض ميکنم خوابم نميبرد عشقهاي امروزي بي
نام قابل انتقال به غير
و معاف از احساس ميباشند
دلم را به روي عالم و ادم بسته ام مگر”دلبستگي”همين نيست؟
.
رفاقت را جاى عشق در دلم سپردم تا با ياد دوست از درد هيچ عشقى نسوزم
آنقدر آرام مے شوم
ڪﮧ یادم مے رود
باید نفس بکشم !
.
.
.
آری عروســـــکی از نزد تو برایم کافیســــــتــ ...
تا غ ر ق خجالـــت در عشــــــقمـ بســـــوزمــ
تا شب ها در رویاهایم لبخند زنمــ
و
خودم را گول بزنم که تو هم عـاشـقـم هستــــ ــ ــی ...
றiss joαη |