دنیای تیره من
کسی دیگر نمیگیرد سراغ خانه ما را / به سختی جغد پیدا میکند ویرانه ما را
به خدایی خدا قسم میخورم که برای بودن با تو از همه گذشتم و تو هم به خدایی خدا قسم خوردی که برای بودن با او از منم بگذری از بودن با تو و نبودنت با من چقدر تفاوت وجود داشت و من نمیدانستم.....
نظرات شما عزیزان:
از آن شادم که غم پیوسته می آید به بالینم / از آن ترسم که غم هم گم کند ویرانه ما را
.
.
با یه قامت شکسته ، با نگاهی مات و خسته / سرشو برده تو شونش ، یه نفر تنها نشسته
توی تنهاییش یه درده ، جای پای قلبی سرده / گل سرخی بوده اما ، دیگه پژمرده و زرده
فارغ از دیروز و فرداش ، غرقه تو دریای درداش / حسرتش یه عشق نابه ، که وفا کنه به عهداش
.
.
عزیز ! یادی بکن از یار خسته / غبار دوریت بر من نشسته
دگر تیری نزن بالی ندارم/ وجودم از غمت در هم شکسته
.
.
غم هجران تو را چاره و درمان چه کنم ؟ / همه روز و همه شب دیده ی گریان چه کنم ؟
ای که آرامش جان در گروی روی تو بود / رفتی و بی تو بر این حال پریشان چه کنم ؟
تن من نی شد و شد نغمه ی دل بی تو حزین / وای بر من تو بگو بـا نی نـالان چه کنم ؟
کس ندانست چه بگذشت میان من و تو / بی تو در انجمن این همه نادان چه کنم ؟
.
.
تا بشکند امروز طلسمم برخیز / تا غصه جدا شود از اسمم برخیز !
این جسم ندارد آرزویی جز خاک / ای روح ! به احترام جسمم برخیز !
றiss joαη |